روش الفبایی alphabetic method
- در این روش ابتدا شناسایی، تشخیص وتلفظ کلمات با استفاده از نام هریک از حروف الفبا حاصل می شود. یعنی آشنایی با نام حروف الفبا حاصل می شود. یعنی آشنایی با نام حروف به مثابه وسیله ای برای تشخیص و تلفظ کلمات به کار می رود . دراین روش فرض براین است که آشنایی با اشکال و نما حروف به فرد کمک می کند تابتواند کلمات را بشناسد و آنها را تلفظ کند. بنابراین تدریس مهارت خواندن با شناسایی و تلفظ هریک از حروف به ترتیب مذکور الفبا از «الف» تا «ی» و با توجه به شکل هرحرف در ابتدا، وسط وآخر کلمه شروع می شود. سپس ترکیب دو حرف و بتدریج گروههای سه، چهار، پنج حرفی ساخته می شود.
- روش الفبایی یا روش ABC، روش منسوخ شده درآموزش خواندن است که درآن ابتدا نام حروف الفبا و سپس شکل آنها را آموزش می دهند. در این روش تکرار مداوم، حروف برای مثال؛ س،ب،د در واژه «سبد» یا د، ا، س واژه «داس» نه تنها به یادگیری واژه ها کمک می کند، بلکه موجب می شود که کودکان با دسته هایی از حروف که واژه های متفاوتی را تشکیل می دهند، آشنا شوند.
- علوم کاربردی applied sciences
در این گونه علوم، محقق تلاش می کند تا پاسخهای منطقی واصولی نسبت به مسائل ضروری و اساسی برای جامعه بشری پیدا کند. لذا همواره بدنبال نتایج مفید است، پژوهشگر علوم کاربردی بدنبال یافتن راه حل برای سئوالات است که پاسخ به آنها می تواند مشکلی را از بشر حل نماید. به این ترتیب عمده اختراعات و ابداعات ناشی از نتایج علوم کاربردی است؛ همین طور شیوه ها و روشهای علمی که برای اداره کلاس و تربیت دانش آموزان ارائه می شود، همگی حاصل علم کاربردی است.
طبقه بندی بلوم Blooms taxonomy
یکی از معروفترین طبقه بندی اهداف آموزشی به وسیله بنیامین بلوم (Benjamin,Bloom) و همکاران اوست. در این طبقه بندی اهداف آموزشی در سه حیطه شناختی، عاطفی و روانی- حرکتی قرار می گیرند.
که محتوای مربوط به آنها عمدتاً جنبه نظری داشته و یادگیری آنها مستلزم فعالیتهای صرف ذهنی و عقلانی است نظیر محتواهای مربوط به دروس ریاضی، تاریخ، ادبیات و نظایر آنها . حیطه عاطفی مربوط به اهدافی می شود که محتوای مربوط به آنها جنبه ایجاد و یا تغییر نگرش، طرز فکر و به طور کلی ارزشها را دارد نظیر درس مربوط به بینش دینی، اخلاق و قسمت های عمده ای به بینش دینی ، اخلاق و قسمت های عمده ای از دانش اجتماعی و سرانجام محتوای مربوط به حیطه روانی- حرکتی اختصاص به آموزش مهارتها را پیدا می کند.
بارش مغزی ، سیال سازی ذهن brain storming
معمولی ترین رویکرد گروهی برای حل مسئله به صورت خلاق احتمالاً روش بارش مغزی الکس آزبورن (Alex Osborn) است. گروههای بارش مغزی شامل تعداد کمی از افراد خاص هرچند عقیده بیخود را که به ذهنشان می رسد ذکر کنند وعقاید افراد دیگر را به آزادی عوض کنند. به عبارت دیگر پرورش دهندگان خلاقیّت در جهت فراهم آوردن امکانات مختلف برای حل مسئله از روشهای گوناگون از جمله روش «بارش مغزی» استفاده می کنند. در این روش به شرکت کنندگان فرصت داده می شود تا در جوی آرام و عاری از هر نوع تهدید و اضطراب، به طور عمیق فکر کنند و پس از در نظر گرفتن ابعاد مختلف یک موضوع یا مسئله، جواب یا نظر خود را آزادانه و دور از هر نوع قضاوت مطرح ساند. به این ترتیب گروه ارائه پیشنهادهای عجیب وغیرمعمولی را مورد تشویق قرار میدهد. این پیشنهادها مورد تحلیل، ترکیب و ارزشیابی قرار می گیرند. درنتیجه از آنچه که در ابتدا شاید بیش از یک نظر نپخته وگنگ نبود ممکن است راه حلی بی نظیر وعملی شکل گیرد.
ارتباط communication
- فرایند انتقال پیام از فرستنده به گیرنده مشروط برآنکه محتوای مورد انتقال از فرستنده به گیرنده منتقل شود و بالعکس.
- انتقال افکار وعقاید یامفاهیم ومعانی به دیگران به وسیله رمز.
- در فلسفه به عمل یا فرایندی گفته می شود که یک اجتماع انسانی را قادر می سازد به اینکه با انتقال مفاهیم، عادات، گرایشها، مهارتها و ارزشهای خود از نسلی به نسل دیگر، وجود و حیات خود را ادامه دهد.
- به مفهوم وسیع، انتقال چیزی از یک محل به محلی دیگر، این چیز ممکن است یک پیام، علامت، معنی و نظایر ان باشد. برای برقراری رابطه انتقال دهنده و گیرنده باید «کد» یا رمز مشترکی داشته باشند تا معنی اطلاعات موجود در پیام بدون اشتباه تعبیر شود.
- جریانی است که طی آن دو نفر یا تعداد بیشتر، می پردازند واز طریق به کار بردن پیام هایی که معنایش برای کلیه آنها یکسان است به انجام آن مبادرت می ورزند.
آموزش و پرورش تطبیقی comparative education
- مطالعه مقایسه ای تئوری و عمل آموزش و پرورش در کشورهای مختلف به منظور به دست آوردن شناخت عمیق و وسیع از مسائل و مشکلات تربیتی در جهان است.
- به منظور از آموزش و پرورش تطبیقی، کاربرد فنون مقایسه برای مطالعه جنبه های مشخصی از مسائل تربیتی است.
- از نظر « ورتون مالینسون» آموزش و پرورش تطبیقی بررسی و تحلیل منظو و سیستماتیک سایر فرهنگها و نظامهای آموزشی منتج از آنهاست تا ضمن کشف شباهتها و تفاوتها معلوم شود که برای مسائل و مشکلات یکسان، راه حلهای متفاوتی ارائه می شود. له تان خودی (le Thanh kohi) آموزش و پرورش تطبیقی را دانشی می داند که در ارتباط با زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف در جستجوی تحلیل وتفسیر شباهتها و تفاوتهایی است که میان رویدادهای آموزش و پرورش این جوامع وجود دارد.
با توجه به تعاریف فوق آموزش و پرورش تطبیقی را می توان روش تحقیقی تلقی کرد که از طریق مقایسه (تجزیه و تحلیل شباهتها و تفاوتها) دو یا چند نظام تربیتی، هدف رسیدن به شناخت تازه ای درزمینۀ نظری و عملی را دنبال می کند و این مقایسه را از طریق بررسی سازمان، تشکیلات و ساختار آموزش و پرورش ، مدیریت و برنامه ریزی آموزشی، فلسفه و هدفهای تربیتی، برنامه ها،روشها و محتوای کتابها و نحوه ارزشیابی آن نظامها تحقق می بخشد. اصولاً مطالعات و پژوهش تطبیقی در زمینۀ آموزش و پرورش در تحقق اهداف ذیل توسعه یافته است: 1- برنامه ریزی 2- برقراری توسعه و همکاریهای امکان پذیر فرهنگی بین ممالک مختلف جهان 3- معرفی نوآوری آموزش و شناخت مسائل جهانی آموزش و پرورش، ایاک کندل (Issac kandel) که به پدر دانش تعلیم و تربیت را (الف) : در تجزیه وتحلیل علل به وجود آورنده مسائل و معضلات تعلیم و تربیت (ب) مقایسه تفاوت های موجود بین نظام های آموزش و پرورش ممالک مورد مطالعه با ذکر دلایل مبتنی بر وجود این تفاوت وبالاخره نشان دادن شیوه های متفاوت برخورد وطرق حل مشکلات در جوامع مورد مطالعه، می داند.
تحلیل محتوا content analysis
- یک فن تحقیقی است که می کوشد محتویات آشکار ارتباط را به صورت عینی، نظامدار و کمّی توصیف نماید.
- یک روش علمی است، برای ارزشیابی و تشریح عینی ومنظم پیامهای آموزشی. تجزیه و تحلیل محتوا حداقل باید دارای چهار خصلت زیر باشد 1- عینی بودن 2- منظم بودن 3- آشکار بودن 4- مقداری بودن (کمّی بودن)- تحلیل محتوا، کنکاش علمی در شناخت محتوای پیامهاست. جانیس (Janis,I) سه نوع تحلیل محتوا را از یکدیگر متمایز می سازد.
1- عملی (progmtical) که علائم را با توجه به علل وجود آنان طبقه بندی می کنند.
2- معنایی (semantical) که علائم را با توجه به علل وجودی آنان طبقه بندی می کنند.
3- علامت – حامل (sign-vehicle) که محتوا را برحسب ویژگیهای روانی- مادی علائم طبقه بندی می کنند. مثلاً شمارش دفعاتی که یک نام در متنی تکرار شده است.
تحلیل محتوا، از دیدگاهی همانند پرسش از محتوای یک پیام است ودارای مراحلی بدین قرار است:
1- تعیین هدف و تحدی آن، در آغاز باید دید موضوع مورد تحلیل چیست ، از چه دیدگاهی مورد تحلیل قرار می گیرد، هدف از تحلیل آن چیست؟
2- تعیین جامعه آماری: به عنوان مثال ، چنانچه موضوع تحلیل، محتوای سرودهاست. باید دید کدام نوع سرود، به چه زبانی، درکدام محدودۀ زمانی و… مورد تحلیل قرار می گیرند.
3- تعیین گروه نمونه (چنانچه امکان مطالعه کل جامعه آماری یعنی تمام سرودها موردنظر نباشد)
4- تعیین پرسشنامه که اصطلاحاً پرسشنامه معکوس (inserve guestionnaire) خوانده می شود، چه، در تحقیقات دیگر، پرسشگر با طرح سئوالات ویادداشت پاسخها پژوهش را به انجام می رساند، لیک در تحلیل محتوا، پاسخها موجودند و دردسترس ، فقط با پرسشنامه بیرون آورده می شوند.
5- جمع آوری اطلاعات
6- تجزیه و تحلیل داده ها و نگارش نهایی اثر تحقیقاتی
اعتبار محتوا content validity
اعتبار محتوا آن است که آزمون درعمل تا چه اندازه صفاتی را که برای اندازه گیری آنها طرح ریزی شده ست اندازه می گیرد یا به طور اخص به آن صفات مربوط می شود. اعتبار محتوا نشان دهندۀ نمونه هایی از مجموعه دانش ها، نگرشها و مهارتهایی است که انتظار می رود دانش آموز برآنها تسلط داشته باشد.
اعتبار محتوا بر بررسی دقیق کتابهای درسی دوره ها و رشته های تحصیلی ، فهرست عناوین دوره ها و رشته های تحصیلی ، فهرست عناوین و مطالب وهدفهای این دروس و قضاوت متخصصان موضوعی استوار است.
اعتبار محتوا که مختص امتحانات پیشرفت تحصیلی است حاکی از این است که محتوای آزمون باید شامل یک نمونه دقیق از محتوای برنامه درسی وهدفهای آموزشی باشد. اگر معلم درس تاریخ بخواهد برای درس خود یک آزمون پیشرفت تحصیلی معتبر بسازد، آزمون او باید در برگیرنده نمونه ای درست ودقیق از مطالبی که به دانش آموزان آموزش داده است، باشد در ضمن این آزمون نباید چیزی خارج از محتوا و هدفهای درس تاریخ این معلم را اندازه گیری کند. برای بررسی اعتبار محتوا یک آزمون پیشرفت تحصیلی باید سئوالهای ان در ارتباط با محتوای درس وهدفهای آموزشی مورد بررسی قرار باشد.
تفکر همگرا convergent thinking
- به کار بردن افکار یا اطلاعات برای به دست آوردن یک پاسخ تنها و درست به یک مساله یا مشکل.
- نوعی تفکر که مشخص است باترکیب یا ادغام اطلاعات و معلومات متمرکز بر راه حل مسأله ای خاص. چنین تفکری غالباً با مشکل گشایی همراه است، بخصوص مشکلاتی که یک راه حل بیشتر دارد.
تفکرهمگرا دربرنامه ریزی درسی convergent thinking (in curriculum planning)
برنامه ریزی درسی در برخی از کشورهای برپایه تفکر همگرا بنا شده است. به این معنی که برنامه ها مشحون از مطالب از پیش مشخص شده است. تفکر همگرا تفکری است قالبی یعنی برنامه های تفصیلی درسی از پیش تعیین شده که فراگرفتن آنها برای شاگردان حتمی و بی چون وچراست. دریادگیری همگرا مطالب عملی به همان صورت که تدریس می شود باید به هما صورت به معلم پس داده شود. مسائل ریاضی باید از راههای مشخص انجام شود و تغییر در آن جایز نیست. در صورتی که یادگیری در انسان روندی پیچیده دارد ذهن ما مسائل را از راههای مختلف درمی یابد و برای کشف مجهولات ، فقط یک راه وجود ندارد. در آموزش و پرورش صحیح باید به شاگرد فرصت داده شود که از همه استعدادهای ذهنی خود برای دریافت مطالب مورد بررسی استفاده کند.
تفکر خلاق creative thinking
- اندیشه ای که ثمرها نتایج سازنده و تازه در برداشته باشد.
- تفکر خلاق به آن نوع فعالیت فکری که گفته می شود که به حل مشکلات و مسائل سخت و حل نشده می پردازد، و یا برای مسائل حل نشده گذشته راه حلهایی جدید کشف می کند. این گونه، تفکر، معمولاً به ابداع و اختراع منجر می شود، خلاقیتهای علمی، هنری، صنعتی، کشاورزی و داشتن بینشهای نو درمسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی همگی نتیجه این نوع تفکر می باشند.
- تفکری است که مشخصه اصلی آن توانایی کنارگذاشتن فرضها غیرلازم وزایش افکار اصیل است. هوش تا حد زیادی متکی به تفکر همگراست. یعنی شیوه ای برای حل مسئله که در آن فقط یک پاسخ بهترین پاسخ است. خلاقیت عمدتاً متکی بر تفکر واگراست. تفکری که در آن ممکن است چندین پاسخ هم ارز برای یک مسئله وجود داشته باشد. گرچه صحت دارد که تفکر واگر اصل و اساس تفکر خلاق است، اما کار خلاقانه عالی ترکیبی است موفق از تفکر واگراست. تفکری که در آن ممکن است چندین پاسخ هم ارز برای یک مسئله وجود داشته باشد. گرچه صحت دارد که تفکر و اگر اصل و اساس تفکر خلاق است، اما کار خلاقانه عالی ترکیبی است موفق از تفکر واگرا با تفکر همگرا این دونوع تفکر لزوماً متضاد هم نیستند. آنچه تفکر خلاق را از تفکر عادی جدا می کند مربوط به اصالت و تازگی نظر یا فرضیه ای است که فرد متفکر عرضه می دارد. درتفکر خلاق فرد معمولاً از تجربیات قبلی خود استفاده می کند، آنها را در زمینه و طرح جدیدی قرار می دهد وبا تغییر شکل و سازمان آنها را در حل مسائل استفاده می کند.
درباره شرایط وچگونگی پیدایش فکر خلاق دو نظر تقریباً متضاد وجود دارد نظر اول مبنی بر این است که فکر خلاق معلول فعالیتهایی است که فرد آگاهانه انجام می دهد. منظور این است که نویسنده، ریاضی دان، وی هنرمند وقتی می تواند دررشته خود فکر و اندیشه تازه ای بوجود آورد که ذهن خود را به تلاش و کوشش وادارد، آنچه را که دیگران در این رشته بیان نموده اند مورد مطالعه قرار دهد، مسائل مختلف را از جهات گوناگون بررسی کند و در طرح مسائل جدید با پیدا کردن راه حلهای تازه از روی قصد و اراده و با آگاهی کامل به تحقیق بپردازد. نظر دوم ضمن اینکه دارا بودن اطلاعات کافی را در رشتۀ معین شرط لازم خلاقیت قرار می دهد. درعین حال منشأ آنرا در قسمت ناآگاه ذهن فرد جستجو می کند. به عقیده این عده فعالیتها قسمت ناآگاه ذهن فرد سبب پیدایش افکار و عقاید تازه می شود.
والاس (wallas) در جریان تفکر خلاق چهار مرحله را مشخص می سازد.
1- مرحله آمادگی: در این مرحله فرد به جمع آوری حقایق ومدارک می پردازد و مسئله را از جهات مختلف مورد بررسی قرار می دهد. پس از اینکه مدارک مزبور را جمع آوری نمود آنها را سازمان می دهد و رابطه حقایق را با مسئله مورد بحث در نظر میگیرد.
2- رشد غیرمحسوس: در این مرحله فرد ظاهراً فعالیتی برای حل مسئله مورد بحث یا نیل به هدف معین از خود ظاهر نمی سازد و در این جهت پیشرفتی نصیب دانشمند نمی شود. اما ممکن است به طور ضمنی فرضیه یا راه حل خاصی را رد یا قبول کند.
3- کشف: این مرحله را «الهام» نیز گویند. در این مرحله فکر تازه ظاهر می شود و مانند نورافکنی زمینه یا موقعیتی را که مسئله درآن قرار دارد روشن می سازد، فکر واندیشه تازه در این مرحله شکل می گیرد ومشخص می شود.
4- بررسی و آزمایش: در این مرحله متفکر کمتر تحت تاثیر عواطف قرار دارد و با خونسردی آنچه را که کشف و اختراع کرده مورد توجه قرار می دهد. حالت انتقادی به خود می گیرد و مانند یک قاضی بی طرف جنبه های مثبت و منفی اختراع خود را در نر مجسم می سازد.
مدرک گرایی credentialism
افزایش پایین ترین سطح آموزش مورد نیاز برای داخل شدن در یک رشته، یا کار، به عبارت دیگر، گرایشی است در جامعه که به موجب آن، افراد صرفاً برای احراز مناصب، مقامات و یا موقعیتهای شغلی خاص دنبال تحصیل و کسب مدرک می روند، جامعه مدرک گرا و عنوان پسند به دارندگان مدارک تحصیلی دانشگاهی توجه دارد ولی از قدر و اهمیّت افراد با تجربه و کاردان غافل است، در مدرک گرایی نه تنها جریان آموزش و تحصیل به انحراف کشیده می شود، بلکه صلاحیتهایی هم که مورد نظر قرار می گیرد یا کسب میشود، امکان دارد ربط یا مناسبت خیلی کمی با خبرگیهایی داشته باشد که عملاً در مشاغل گوناگون به کار می آیند.
تهاجم فرهنگی cultural invasion
یعنی اعمال قدرت به منظور اشاعه ارزشهای فرهنگی امپریالیسم در میان ملل جهان سوم و خفه کردن فرهنگ این ملت هاست. برنامه های تلویزیونی و ماهواره ای از جمله مهمترین وسایل رسیدن به هدفهای امپریالیسم فرهنگی است. تهاجم فرهنگی از طریق این رسانه ها معمولاً به منظور تضعیف باورهای دینی، تضعیف تعهد اخلاقی و تشویق بی بندوباری، تضعیف نهاد خانواده و تضعیف شئون اجتماعی، سیاسی و اقتصادی صورت می گیرد.
- زمانی که جریان تبادل فرهنگی، یک جانبه، تحمیلی وتصنعی شود به آن تهاجم فرهنگی گویند. تهاجم فرهنگی هنگامی که موفق شود، به صورت استعمار فرهنگی در می آید.
عقب ماندگی فرهنگی، پس افتادگی فرهنگی cultural lag
به آهنگ کند تغییر در اندیشه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی در عرصه عمل، درقیاس با رشد سریع اختراعات وشیوه های فنی عصر جدید گفته می شود.
هنجارهای فرهنگی cultural norms
معیارهایی که درجامعه ای خاص پذیرفته شده است. اصول و موازینی که مناسب یا نامناسب بودن رفتار افراد را مشخص می کند.
نظریه نسبیت فرهنگی cultural relativism, theory
نظریه ای مبنی بر این که پدیده ها را نمی توان مورد ارزیابی، تفسیر یا قضاوت قرار داد، مگر این که آنها را در فرهنگی که از آن برخاسته اند مطالعه نمود.
انقلاب فرهنگی cultural revolution
تغییر حیات معنوی جامعه در جهت منافع مردم یا مرحله کاملی ازدگرگونی اساسی در زمینۀ گسترش فرهنگ توده های مردم است که موارد زیر را در بر می گیرد: 1- آموزش عمومی دبستانی و دبیرستانی وبسط شبکه مدارس ابتدایی و متوسطه و عالی 2- محو کامل بی سوادی 3 – رشد علم و فن وهنر و مؤسسات مربوط به آن (مثل دانشگاهها، فرهنگستانها، موزه ها) 4- بسط و گسترش فرهنگ و هنر مردم 5- بسط و گسترش فرهنگ جسمانی (ورزش) 6- توجه به بهبود شرایط تربیتی انسانی در خانواده، مدرسه محل کار و محیط اجتماعی 7- محو حالت عقب ماندگی فرهنگی بعضی از مناطق کشور نسبت به مناطق دیگر با یک قشر از جامعه نسبت به قشر دیگر 8- جذب و به ثمر رساندن میراث فرهنگی گذشته 9- تجزیه و تحلیل فرهنگهای خارجی و دفع عناصر زیانبخش آنها برای رهایی از امپریالیسم فرهنگی.
فرهنگ culture
در زبان فارسی، «فرهنگ» معانی مختلفی دارد که از مهمترین آنها ادب (نفس) و تربیت و دانش، مجموعه آداب و رسوم و مجموعه علوم ومعارف وهنرهای یک قوم یا اقوام است. فرهن به معنی مجموعه آداب و رسوم و معارف و هنرهای یک قوم یا اقوام، موضوع یکی از علوم اجتماعی یعنی اتنولوژی (مردم شناسی= قوم شناسی) است.
تایلر(Tylor) فرهنگ را چنین تعریف می کند « مجموعه پیچیده ای است که شامل برجامعه حاکم است ومورد پذیرش اعضای آن نیز می باشد.
- زمانی که این واژه (یعنی فرهنگ )، بالاخص در مورد انسان به کار می رود، میزان آموزش و پرورش و یا میزان توجه به پرورش اندیشه و انتقالات فکری را می سازند.
تام و نبل (tome venable) سه قسمت مهم فرهنگ را 1- ابزار و تکنیک یا روش 2- آنچه مردم یک جامعه بدان اعتقاد دارند و عده ای هم عناصریک فرهنگ را به سه گروه 1- عناصر عمومی (commen element) 2- عناصر تخصصی (professional elements) 3- عناصر اختراعی، تقسیم کرده اند
از وظایف مدرسه در مقابل فرهنگ می توان به 1- فهم میراث فرهنگی 2- ارزش سنجی میراث فرهنگی 3- توسعه و پیشرفت میراث فرهنگی، اشاره کرد. واردن (Warden) در کتاب خود برای فرهگ سه ملاک اختراع، ارتباط وعدالت اجتماعی را پیشنهاد می کند.
برنامه ریزی درسی curriculum planning
رشته برنامه درسی از جنبه نظری به دو خانواده بزرگ یعنی برنامه ریزی درسی و طراحی برنامه درسی تقسیم می شود. درقسمت برنامه ریزی درسی چگونگی کاربرد و اجرای عناصر برنامه درسی بیان می شود. و تمرکز بر مراحل و روش کار می باشد. باتوجه به توضیح فوق برای برنامه ریزی درسی تعاریف زیر بیان شده است:
- برنامه ریزی درسی شامل پیش بینی طرحهایی است که مدارس به عنوان وسیله ای برای نیل به مقاصد خود مورد استفاده قرار می دهند.
- برنامه ریزی درسی شامل کلیه فعالیت هایی است که دانش آموزان تحت رهبری و هدایت معلم در مدرسه (و گاه خارج از آن) برای رسیدن به هدفهای معین باید انجام دهند.
- برنامه ریزی درسی عبارت از پیش بینی و تهیه مجموعه فرصت های یادگیری برای جمعیتی مشخص به منظور نیل به آرمانها و هدفهای آموزش و پرورش است که معمولاً درمدرسه انجام می گیرد.
- برنامه ریزی درسی یک فراگرد چند مرحله ای است که شامل فعالیتهای بهم پیوسته از قبیل تعیین فهرست مطالب درسی، تهیه مواد آموزشی و کمک به اجرا برنامه می گردد.
- برنامه ریزی درسی شامل مجموعه ای از گزینشها و غالباً براساس ارزشهاست. فرایند طرح ریزی برنامه درسی شامل تصمیم گیریهایی درزمینه سبکهای آموزشی تصمیم گیریهایی درزمینه سبکهای آموزشی و یا روشهایی تدریس به کار گرفته شده نیز هست. فرایند برنامه ریزی درسی شامل چهار مرحله اصلی است. 1- انتخاب اهداف کلی، حیطه ها و هدفهای عینی از طریق تحلیل یافته های اساسی 2- الگوپردازی یک یا چند طرح برنامه درسی هماهنگ با اهداف کلی، حیطه ها و هدفهای عینی 3- پیش بینی اجرای برنامه درسی (آموزش) 4- طرح ریزی ارزشیابی برنامه درسی
- برنامه ریزی درسی عبارت است از برنامه ریزی فعالیتهای یاددهی، یادگیری به منظور ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار یادگیرنده، و ارزیابی میزان تحقق این تغییرات است. برنامه ریزی درسی به عنوان جزیی از فعالیتهای مربوط به برنامه ریزی آموزشی محسوب می شود.
مسائل اساسی مورد بحث برنامه ریزی درسی از این قرار است:
1- چه کسی تعیین کند که چه چیزی باید آموخته شود؟ 2- برای تصمیم گیرندگان درباره آنچه باید آموخته شود، چگونه کار خود را سازمان دهیم و آن را به انجام برسانیم؟ 3- برای تعیین آنچه باید آموخته شود، چه معنابعی باید مورد استفاده قرار گیرند؟ 4- آیا برای همه کودکان و نوجوانان باید یک برنامه جامع تدوین شود؟ 5- چه چیزی به عنوان آموزش و پرورش عمومی و چه چیزی به عنوان آموزش و پرورش تخصصّی باید در نظر گرفته شود؟ 6- تعادل و توازن میان یادگرفتنی ها چگونه باید برقرار شود؟ 7- کدام مواد وموضوعهای درسی باید مورد توجه شایانی قرار گیرند؟ 8- چگونه می توانیم آنچه را که باید آموخته شود تدریس کنیم؟ 9- هزینه آنچه آموخته شود، چگونه باید تأمین شود.
دفتر طرح درس روزانه daily- lesson- plan book
دفتری است که معلم طرح فعالیتهای روزانه خود را در کلاس درس در آن یادداشت می کند و فرضها و امکانهایی برای رشد وتکامل عقل و شخصیت دانش آموزان پیش بینی می کنند.
طرح درس روزانه daily lesson design
به برنامه آموزشی که معلم برای تدریس یک موضوع درسی برای یک مقطع آموزشی در یک ساعت درسی خاص در نظر می گیرد، اطلاق می شود.
تقسیم کار division of labour
تعیین کار برای هر فرد به نسبت استعداد و تخصص وی که موجب ازدیاد تولید و بهبود وضع کار می شود. تقسیم کار همراه با تکامل وسایل تولید به وجود می آید.
نقاشی کودکان پیش از مدرسه drawing(s) of preschoolers
بین 3 تا 6 سالگی ردپای رشد را می توان در نقاشی های بچه ها پیدا کرد. نخستین نقاشی از یک انسان خطی مدور است با نشانه هایی به عنوان دهان، بینی و چشم ها، گوش ها و موها بعدها اضافه می شود. بازوها وانگشتان، شبیه دو تکه چوب، بعداً و به دنبال آنها پاها اضافه می گردد. آخر از همه تنه ای متناسب با سایر اندام ها به این نقاشی اضافه می شود. کودک باهوش جزئیات بیشتری ممکن است اضافه کند. نقاشی ها درتمام دوره رشد کودک بازتابی از سطح خلاقیت او است. نقاشی ها اوائل صوری و نمایشی است، در سالهای میانه کودکی مناظر مورد علاقه کودک است و موضوع های عاطفی و انتزاعی به سن بلوغ در نقاشی ها ظاهر می گردد.
اقتصاد آموزش و پرورش economics of education
اقتصاد آموزش و پرورش ترکیبی است از کلمه های «اقتصاد» و «آموزش و پرورش» که درواقع، کاربرد علم اقتصاد را در نظام آموزش و پرورش موردمطالعه قرار میدهد. بدین لحاظ شاخه ای از علم اقتصاد به شمار می آید؛ و از آنجا که در پی شناخت مسائل اقتصادی آموزش و پرورش و بهبود کارآیی نظام آموزشی است، یکی از رشته های «علوم تربیتی» نیز محسوب می شود. اقتصاد آموزش و پرورش یکی از رشته های جدید علم اقتصاد و علوم تربیتی است که حدود 45 سال قبل به عنوان یک رشته مستقل علمی شکل گرفته و علاقۀ روزافزونی را به خود جلب نموده است. توجه به جنبه های اقتصادی آموزش و پرورش به دنبال تغییر و تحولاتی بوده است که نظامهای آموزشی مخصوصاً پس از جنگ جهانی با آن روبرو بوده اند.
به طور کلی تقاضا برای آموزش و پرورش بیشتر و بهتر چه در کشورهای صنعتی وچه در کشورهای درحال توسعه به حدّی افزایش یافته که دیگر نمی توان برآن حد و مرزی قائل شد. بلکه صحبت از انفجارتقاضا برای آموزش و پرورش مطرح شده است . این افزایش انفجار تقاضا برای آموزش و پرورش بیشتر و بهتر مسئولان، مدیران، برنامه ریزان آموزشی واقتصادی جوامع را با دو سوال اساسی روبرو کرده است که:
اولاً : ازچه طریق می توان منابع و امکانات بیشتری برای آموزش و پرورش فراهم آورد؟
ثانیاً: از منابع موجود چگونه می توان آموزش و پرورش بیشتر و بهتری به دست آورد؟
گذشته از این، نقشی که آموزش و پرورش به عنوان فراهم آورندۀ سرمایه انسانی در ایجاد و توزیع درآمد بین افراد جامعه دارد؛ و تأثیری که این نوع درآمد بر رشد و توسعه اقتصادی می گذارد، جنبه های دیگری از علاقه به زمینه اقتصادی تعلیم وتربیت را در برمی گیرد.
تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش education
از نظر لغوی به معنی بیرون کشیدن چیزی، ربط دادن، خصوصاً برقراری رابطه ای که نشان دهنده وابستگی های اساسی بین اشیاء و یا رویدادهاست. از تربیت (تعلیم وتربیت) تعریفهای مختلفی به عمل آمده است و علت این اختلاف، اختلاف دیدی است که مربیان یا متخصصان آموزش و پرورش نسبت به فرد، عمل تربیت و تقدم و تأخّر امور دارند. باتوجه به این توضیح مهمترین تعاریفی که ازاین واژه شده است به قرار زیر است:
- یک عمل اجتماعی است که اشخاص را زیر تأثیر و نفوذ محیط برگزیده و مضبوط (به ویژه مدرسه) قرار می دهد تا شایستگی اجتماعی کسب کنند وبه حدنهایی رشد و تکامل فردی برسند.
- تربیت عمل آمادگی فرد برای سازندگی مثبت بامحیط است.
- فعالیتی است مداوم، جامع و برای همه، برای رشد و تعالی انسان، غنای فرهنگ و تکامل جامعه
- فراگردی است که طی آن مجموعه ای از دانش ها مرتبط و منظم همراه با عادات و مهارتهای حاصل از آن انتقال می یابد.
- مجموعه راهها و روشهایی است که شخص برای رشد و تکامل تواناییها، نظرات و سایر اشکال رفتارش، که در جامعه وی ارزش مثبت دارند، در پیش می گیرد.
- تعلیم وتربیت فعل وانفعالی است میان دو قطب سیال (مربی و متربی) که مسبوق به اصلی و متوجه به هدفی و مستلزم طرح نقشه ای باشد.
- تعلیم و تربیت فراهم کردن زمینه ها وعوامل به فعلیّت رساندن یا شکوفا ساختن استعدادهای مشخص در جهت رشد و تکامل اختیاری او به سوی هدفهای مطلوب و براساس برنامه ای سنجیده می باشد.
- عمل افزایش تجارب آموزش معین و مضبوط در یک محیط معین است که موجب پیدایش تغییرات مطلوب در رفتار انسان می شود.
در زیر چند تعریف دیگر از تعلیم و تربیت از متخصصان تعلیم و تربیت نیز آمده است.
« امیل دورکیم» تربیت را عملی می داند که نسلهای اجتماعی به حد بلوغ نرسیده اند انجام می دهند، وغرض از آن برانگیختن یک دسته حالات جسمانی و عقلانی واخلاقی در کودک است که مقتضای جامعه سیاسی و محیط اجتماعی است که کودک اختصاصاً برای زندگانی در آن آماده می شود»
تعریف « اتحادیه بین المللی آموزش و پرورش نو» از تربیت از این قرار است «تربیت عبارت است فراهم کردن رشد حتی الامکان کامل تواناییهای هرشخص به عنوان فرد و نیز به عنوان جامعه ای مبتنی بر همبستگی وتعاون است. تربیت از تحول اجتماعی جدایی ناپذیر است ویکی از نیروهای تعیین کننده این تحول است . بنابراین هدف تربیت و روشهای آن باید به طور دائم با پیشرفت شناخت کودک و انسان و جامعه که حاصل علم و تجربه است مورد بازنگری قرار گیرد.»
افلاطون عقیده داشت « تربیت خوب آن است که روح و بدن را از همه زیباییها و کملاتی که قابلیت پذیرش آنها را دارند، برخوردار شود.
هربرت اسپنسر معتقد بود که «هدف تربیت تکوین منش است»
هوراس مان عقیده دارد که تنها تربیت می تواند ما را به سوی لذتی راهنمایی کند که از لحاظ کیفیّت بی نظیر و از لحاظ کمیّت بی همتا باشد.
فردریک مایر (Frederick) تربیت را فرایندی می داند که باید به روشنی افکار نوع بشر رهنمون شود. یکی از مشهورترین نظریه های معاصر دربارۀ تربیت از آن «جان دیویی» است. او تربیت را عبارت از نوسازی تجربه (تجدید نظر در تجربیات و تشکیل مجدّد آنها) می داند که این به نوبۀ خود به هستی ما معنا و مفهوم می بخشد و نیز در کسب تجربه های بعدی به ما یاری می دهد.
دکتر شریعتمداری در کتاب «اصول وفلسفه تعلیم وتربیت» هر تعریفی از تعلیم وتربیت را ملزم به خصوصیات زیر می داند.
1- مفهوم تعلیم و تربیت را به طور آشکار مشخص می سازد.
2- مفهوم تعلیم و تربیت را با مفهوم اموری مانند کسب معلومات، فراگیری مهارتها وایجاد عادت در هم نیامیزد.
3- مفهوم تعلیم و تربیت را طوری بیان کند که در مراحل مختلف زندگی یا مراحل مختلف تربیتی مثل کودکستان، دبستان، دبیرستان ، دانشگاه وبعد از فراغ از تحصیل قابل اجرا باشد.
4- مفهوم تعلیم و تربیت را طوری بیان کند که به عنوان اصل راهنمایی کننده در هرمرحله ای برای مربی یا معلم مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل آموزشی educational analysis
فرآیندی است که از طریق آن می توان هدف کلی آموزش را به اهداف کوچکتر (اهداف جزئی، وهدفهای رفتاری) تقسیم نمود. به عبارت دیگر تحلیل آموزشی، فرایندی است که از طریق آن هدف نهایی آموزش به وظایف یا اعمالی که شاگرد باید انجام دهد، یا معلومات و مهارتهایی که پس از اجرای اموزش باید کسب نماید تقسیم می گردد.
مراحل تحلیل آموزشی عبارت است از:
1- تبدیل هدف کلی (هدف نهایی) به هدفهای رفتاری
2- تبدیل هدفهای جزئی (مرحله ای) به هدفهای رفتاری
3- تعیین روابط هدف اجرایی یا هدفهای اجرایی مرحله ای
4- تعیین رفتار ورودی
5- ارزشیابی تشخیصی
6- تعیین اولین گام آموزشی (مشخص نمودن نقطه شروع تدریس)
برنامه ریزی آموزشی educational planning
- برنامه ریزی آموزشی شامل کاربرد منظم روشهای تحلیلی در مورد هر یک از اجزای نظام آموزشی بود، و هدف آن استقرار یک نظام آموزشی کارآمد است
- فیلیپ کومز برنامه ریزی آموزشی را «کاربرد تجزیه و تحلیل منطقی در آموزش و پرورش به منظور افزایش کارآیی وتاثیر آن در رفع نیازهای دانش آموزان، دانشجویان و جامعه» می داند.
- یحیی فیوضات در کتاب خود (مبانی برنامه ریزی آموزشی) به نقل از لکت (Lecht) برنامه ریزی آموزشی را فراگرد تعین هدفهای مناسب، تشخیص مسائل ونیازها، امکانات و محدودیت ها و تنظیم فعالیت ها و برنامه ها برای رسیدن به اهداف می داند.
- کارشناسان یونسکو در کتاب « برنامه ریزی آموزشی» آن را چنین تعریف کرده اند. «برنامه ریزی آموزشی برداشتی است منطقی و علمی و برای حل مسائل آموزشی، و آن مشتمل است برتعیین هدفها و منابع، بررسی شقوق مختلف عمل و انتخاب عاقلانه بین آنها، تصمیم گیری درمورد هدفهای مشخص در محدوده زمانی معین و بالاخره سازکردن بهترین تدابیر و وسایل برای تحقق بخشیدن منظم به تصمیمات مزبور است.
- لوتان خوی (کوی) (Le thanh khoi 1970) برنامه ریزی آموزشی را از یک سو، عمل تعیین هدفهای کمی و کیفی می داند که باید طی یک دوره مشخص در حیطه آموزش و پرورش تحقق یابد و از سوی دیگر تعین ابزاری برای دستیابی به آن هدفها می داند که این عمل در چهارچوب برنامه ریزی عمومی توسعه انجام گیرد. با توجه به تعریف فوق می توان از ویژگیهای یک برنامه ریزی عمومی توسعه انجام گیرد. با توجه به تعریف فوق می توان ویژگیهای یک برنامه ریزی آموزشی را به صورت زیر بیان کرد 1- تعیین هدفهای کمی وکیفی 2- مشخص کردن زمان دستیابی به هدفها 3- تعیین ابزار دستیابی به هدفها 4- در نظر گرفتن برنامه ریزی آموزشی در بطن برنامه ریزی توسعه
- دکتر تقی پورظهیر در کتاب « مقدمه ای بر برنامه ریزی آموزشی و درسی» برنامه ریزی آموزشی و برنامه ریزی درسی را در واقع دو روی یک سکه می داند. با این تفاوت انواع و سطوح مختلف آموزش و پرورش که با توجه به جنبه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هنری و منابع مالی و نیروهای انسانی قوم وملّتی انجام می گیرد. در حالی برنامه ریزی درسی بیشتر فرایند یاددهی- یادگیری در مدارس را مدنظر قرار می دهد. اصلی که در برنامه ریزی آموزشی بیشتر مورد توجه قرار می گیرد درنظر گرفت ارتباط توسعه آموزش و پرورش با رشد اقتصادی و تربیت نیروی انسانی برای دنیای کار واقتصاد می باشد.
- برنامه ریزی آموزشی عبارتس است از طرح تدابیری که بتوان به احسن وجه ( یا مناسبترین صورت) از منابع موجود (ممکن الوجود) برای نیل به هدفهای مطلوب استفاده کرد.
- منظور از برنامه ریزی آموزشی «پیش بینی وتعیین جهت با توسعه مطلوب امور است، برنامه ریزی آموزشی با توسعه اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی سروکار دارد و به نوعی بازتاب اولویتهای پذیرفته شده جوامع امروزی است.
- سیاوش گلابی در کتاب خود « پژوهشی در برنامه ریزی آموزشی» برنامه ریزی آموزشی را «تجزیه و تحلیل منطقی عوامل مؤثر در نظام آموزش و پرورش و مجموعۀ بررسیها و تحقیقات نظری، برنامه ها و طرحهای عملی می داند که هدفهای استراتژیک نظام آموزش و پرورش جامعه را به صورتی منظم تحقق می بخشد.
- زی ملمان (Zymelman 1973) میگوید برنامه ریزی آموزش و پرورش فراگردی است مشتمل بر تعیین نیازهای آموزش و پرورش، تنظیم استراتژی برای برآوردن نیازهای مزبور، تهیه طرح و پروژه های اجرایی استراتژیهای مزبور و گردآوردن آنها در یک مجموعه یا سند.
روانشاس تربیتی educational psychologist
روان شناس تربیتی، یک معلم حرفه ای با تجربه و واجد شرایطی است که تحصیلاتی در روانشناسی و مدارک دانشگاهی در رشته روانشناسی تربیتی دارد. روان شناس تربیتی رشد جسمی، اجتماعی، عاطفی وهوشی کودکان وجوانان را مورد مطالعه قرار می دهند.
روان شناسان تربیتی، علاوه بر این فعالیتها، مسوؤلیت ارزیابی های که به تصمیم گیری در برنامه آموزش کودکان با نیازهای ویژه می شود نیز فعالیت دارند. روانشناسان تربیتی همکاری نزدیکی با معلمان و والدین دارند و در مورد برنامه ای مناسب برای مواجه با رفتارهای نامطلوب با آنها مشاوره می کنند.
روان شناسی تربیتی (پرورشی) educational psychology
- عبارت است از شناسایی و کشف اصول و قوانین و مفاهیم مربوط به یادگیری آدمی و به کاربردن آن در امر آموزش و تدریس. دسته دیگر از روان شناسان تربیتی قلمرو و روان شناسی را وسیع تر دانسته و علاوه بر پدیده یادگیری سایر جنبه های روانی و تربیتی را نیز در حیطنه روان شناسی تربیتی داخل می کنند و روان شناسی تربیتی را عبارت از کاربرد اصول و قوانین روان شناسی درامر تعلیم و تربیت تلقی می کنند.
- روان شناسی تربیتی شاخه ای از روان شناسی که با نظریه ها و مسائل مربوط به آموزش و پرورش سروکار دارد. معمولاً در محدودۀ این شاخه از روان شناسی انطباق اصول یادگیری درکلاس درس وبرنامه ریزی آموزشی، ارزیابی استعداد وتوانایی ها، فرآیندهای اجتماعی شدن وکنش مقابل آنها با عملکرد شناختی، یادگیری اجتماعی، خلاقیت وهوش، نظریه های هوش و انگیزش و همچنین راهبردهای آموزشی، انضباط و ارزشیابی مورد تاکید مستقیم است.
تکنولوژی آموزشی educational technology
- پروفسور جیمز براون (James Brown) عقیده دارد که «تکنولوژی آموزشی عبارت است از روش سیستماتیک که در طراحی آموزشی به کار می رود و یا آن را روش منظم (systematic) طراحی (designing) اجرا (carrying) و ارزیابی (evalvation) کل فرایند تدریس و یادگیری با استفاده از هدفهای بخصوص و بهره گیری از یافته های پژوهش در روان شناسی و ارتباط انسانی و به کارگیری ترکیبی از منابع انسانی و غیرانسانی به منظور ایجاد یادگیری مؤثر و پایدارتر تعریف کنیم.»
- تکنولوژی آموزشی دانش کاربردیی است که فرصتهای چالش انگیز متفاوتی برای طراحی، که فرصتهای چالش انگیز متفاوتی برای طراحی، تولید و مدیریت برنامه های آموزشی و پرورشی فراهم می آورد.
- تکنولوژی آموزشی عبارت است از تکامل (تحقیق، طراحی، تولید، ارزشیابی، تدارک و به کار گرفتن) عوامل نظام آموزشی (پیام، افراد، مواد، وسائل، روشها و محیط عمل) و مدیریت این تکامل (سازمان و افراد) به طریقی سیستماتیک برای حل مسائل آموزشی
- تکنولوژی آموزشی «کاربستن روالی سیستماتیک برای طراحی ، اجرا و ارزشیابی کلی فراگرد یادگیری و فرادهی با توجه به هدفهای مشخص است. تکنولوژی آموزشی ترکیبی از منابع انسانی وغیر انسانی را به منظور برقراری آموزشی مؤثر لازم میداند.
- تکنولوژی آموزشی حاصل همبستگی بین دو فراگرد برنامه ریزی و تکنولوژی تدریس است، که با بهره گیری از آن می توان برنامه های آموزشی را به تدریج درقالب طرحهای آموزشی دقیق و به دست آوردن یک نتیجه مطلوب و قابل تکرار پیاده کرد.
- تکنولوژی آموزشی به مفهوم جدید آن طراحی سیستماتیک کل فرآیند آموزشی است.
فراموشی forgetting
ناتوانی از یادآوری یک تجربه درهرزمان یا به طور کلی، فقدان توانایی برای یادآوری، شناخت یا بازسازی آنچه قبلاً آموخته شده است. البته این نوع فراموشی یک امرطبییعی است و نباید آن را با فراموشی مرضی (amnesia) که در حالت غش یا بعد از یک صدمه مغزی پیدا می شود، اشتباه کرد.
درنظریه های سنتی یادگیری، فراموش کردن به ضعف پیوند تداعی، نسبت داده شده و ناشی از فقدان تقویت یا فعالیت فرایندهای مهارت و مزاحم تلقی می شود، طبق نظر گاتری (Guthrie,E.R) همه فراموشیها شامل متوقف شدن تداعیهای قدیمی از راه ایجاد تداعیهای تازه است. در نظریه گشتالت، چون فرض می شود ادراک و یادگیری به سازان کل های پیوسته نسبت دادده می شود، فراموش کردن نتیجه گستگی حافظه ساخت یافته یا تداخل در آن تلقی می گردد.
مدل عمومی تدریس General teaching model
معروفترین الگو برای تدریس، الگوی عمومی تدریس است. این الگو نخستین بار توسط رابرت گلیزر (Rabert Glazer) مطرح گردید و بعدها کسان دیگری از جمله راجز (Rojer Robinson) در سال 1971 تغییراتی در آن به وجود آوردند. این الگو درعین سادگی، فرایند تدریس را به خوبی توصیف می کند، و به معلم در سازمان دادن فرایند تدریس کمک می نماید. در الگوی عمومی تدریس، فرایند تدریس را می توان به پنج مرحله به شرح زیر تقسیم کرد:
1- تعیین هدفهای تدریس و هدفهای رفتاری
2- تعیین رفتار ورودی و ارزشیابی تشخیصی
3- سازماندهی شرایط و موقعیت آموزشی
5- ارزشیابی و سنجش عملکرد
از آنجا که این الگو، قابل پیاده شدن در تمام سطوح آموزش و پرورش، و در تمام دروس می باشد. به همین دلیل، این الگو «الگوی عمومی تدریس» نامیده شده است. از معایب بزرگ این الگو، نامشخص بودن روابط معلم و شاگرد و شرایط و منابع آموزشی است.
ارتباط افقی horizontal relationship
عبارت است از برقراری ارتباط بین مواد آموزشی دروس مختلف که باید دانش آموزان طی یک سال تحصیلی آنها را فراگیرند. در واقع تنظیم افقی مربوط است به مرتبط ساختن و هماهنگی بین مطالب یادگیری در برنامه های مختلف درسی برای یک گروه از دانش آموزان از محاسن ارتباط (تنظیم) افقی این است که ارتباط بین دو یا چند موضوع درسی مختلف که باید دانش اموزان طی یک سال تحصیلی آنها را فراگیرند موضوعات یکدیگر را تقویت کرده و هماهنگ و وحدت نظر عمیق تر و وسیعتر از یادگیری یادگیرنده ها ایجاد کند.
ایسسکو: سازمان تربیتی، وعلمی فرهنگی اسلامی Islamic Education Scientific and Cultural Organization (ISESCO)
هدف بنیانگذاران این سازمان شناخت و تشخیص واقعیتهای عصر خویش است. اساسی ترین مسئله کشورهای اسلامی تعیین مسیر حرکت خود قرن بیست ویکم، در زمینه هیا تربیتی، فرهنگی، علمی و تکنولوژیک است. به نحوی که هم بتوانند ایمان خود را به میراث درخشان گذشته حفظ کنند و هم پاسخگوی نیازهای زیستن در دنیای جدید باشند. در مقدمه ایسسکو تصریح شده است که «همان طور که اسلام دانش را عطیه ای الهی می داند که خدای متعال آنرا به بشر اعطا فرموده است، عمل یادگیری نیز در اسلام یک رکن محسوب می شود که هر جامعه ای که خواهان توسعه و پیشرفت است باید به آن مجهزگردد»
کودکستان kindergarten
کودکستا نامی است که به آرمانهای «باغ کودکان» فردریک فروبل آلمانی که در سال1837 تاسیس شد، بر می گردد. این مؤسسه معمولاً برای گروه کودکان پنج ساله و سنین آمادگی تدارک دیده می شود و در بعضی جوامع از ان به عنوان مدارس آمادی (readiness schools) یاد می شود. در جامعه ما نیز اولین کودکستان به کوشش مرحوم جبار عسکرزاده (باغچه بان) در سال 1303 به صورتی ساده تاسیس شد.
در کودکستانها برنامه هایی در جهت برآوردن نیازهای کودکان قبل از ورود به کلاس اول تدارک دیده می شود ، بعضی کودکستانها دولتی و عمومی و بعضی خصوصی هستند . کودکستانها معمولاً به وسیله سیستم مدارس اداره می شوند. و برای کودکان 5 و 6 ساله طراحی شده اند. برنامه ها کودکستانها ممکن است نیم وقت و یا تمام وقت باشند ولی بهرحال برایجاد آمادگی درکودکان تمرکز دارند و عمدتاً هم به وسیله معلمان که مجوز تدریس دارند و مربیان متخصص و به همراه دستیار و فرد کمکی اداره می شوند.
بسته ی آموزشی kit
به مجموعه مواد اموزشی از قبیل کتاب درسی، برگه های تمرین، مواد کمکی، لوحه، اسلاید، و دیگر وسایل کمک آموزشی، که از طرف برنامه ریزان درسی، به منظور اجرای برنامه ریزی و تسهیل فرایند یادگیری به صورت بسته هایی تهیه می شود. اطلاق می گردد
چپ دستی left- handedness
چپ دستی عبارتست از تمایل طبیعی فرد در نوشتن با دست چپ ،کودک چپ دست در نوشتن از چپ به راست مشکل چندانی ندارد ولی هنگامی که بخواهد از راست به چپ بنویسد بامشکل روبرو می شود. دختران کمتر از پسران چپ دست هستند گروهی معتقد هستند که چپ برتری نتیجه غالب بودن نیمکره راست مغزی می باشد و لذا این چپ برتری را طبیعی دانسته اند.لکن گروهی هستند که به علت صدمات مغزی در نیمکره چپ، نیمکره راست این مسئولیت را به عهده می گیرد که این نوع چپ دستی را مرضی می دانند. گروهی برتری جانبی را امر فرهنگی تلقی نموده و معتقدند که براثر تعلیم و تربیت افراد است که راست برتری یا چپ برتری در افراد به وجود می آید.
طرح درسی lesson plan
- خلاصه روشهای عمده یا نکات مهمی که درس برآنها پی ریزی شده است دراین طرح به نکات زیرتوجه می شود؛ هدفهای درس، نکات مهمی که مورد بحث قرار می گیرد، پرسشهایی که از دانش آموزان خواهد شد. منابع قابل استفاده در تعیین تمرینهای کاربردی یا تعین درس تازه، وسایل.
- طرح درس روزانه شامل پیش بینی و تنظیم مجموعه فعالیتهایی است که معلم از پیش جهت رسیدن به یک یا چند هدف آموزشی ویژه در یک جلسه تدریس تدارک می بینند. طرح درس موجب می شود که معلم فعالیتهای ضروری آموزشی را به ترتیب و یکی بعد از دیگری در مراحل و زمانهی مشخص و به شیوهای منطقی پیش ببرد، و نتایج حاصل از آن را برای تدریس در مراحل بعدی آموزش مورد استفاده قرار دهد، در واقع این عمل سازمانددهی و ارزیابی دائمی فعالیتهای آموزشی به منظور بهبود کیفیت آموزشی است. مراحل تهیه درس روزانه عبارت است از:
1- تعیین موضوع کلی درسی 2- مشخص کردن هدف ویژه تدریس در یک جلسه یا هدف اجرایی نهایی یک جلسه فعالیت آموزشی 3- تجزیه موضوع کلی درس، به مطالب و مفاهیم جزئی تر 4- تهیه هدفهای جزئی یا مرحله ای براساس رنوس مطالب تعیین شده 5- تهیه و تنظیم هدفهای رفتاری یا هدفهای اجرایی تدریسی 6- بررسی رفتار ورودی و دانسته های پیشین شاگردان 7- تهیه و تنظیم سئوالات لازم برای اجرای ارزشیابی تشخیصی 8- تحلیلی و پیش بینی نتایج ارزشیابی و تعیین اولین گام آموزشی (نقطه شروع تدریس) 9- تعیین و تنظیم مراحل ارائه محتوا 10- تعیین روش یا روشهای مناسب برای ارائه محتوا در مراحل مختلف 11- انتخاب مواد آموزشی متناسب با روش محتوای برنامه 12- مشخص کردن فعالیت و تجارب یادگیری مطلوب خارج از مدرسه برای تقویت میزان یادگیری 13- تعیین و مشخص کردن زمان لازم برای اجرای هریک از مراحل تدریس 14- پیش بینی نحوه ارزشیابی بعد از تدریس و طرح سئوالات لازم.
یادگیری معنی داری meaningful learning
به آن نوع یادگیری گفته می شود که مفاهیم جدید ، ریشه در مفاهیم گذشته فرد داشته باشد وبراساس آن بنا گردیده است درحقیقت، مطالب ومفاهیم پیشین، به منزله پایگاهی هستند که مطالب جدید با آنها پیوندی استوار می یابند. درحقیقت مطالب و مفاهیم پیشین، به منزله پایگاهی هستد که مطالب جدید با آنها پیوندی استوار می یابند.
نظریه یادگیری معنی دار meaningful learning theory
واضح نظریه یادگیری معنی دار دیوید آزوبل (Ausubel) است. در این نظریه، مانند نظریه های بینشی و اکتشاف، ساخت شناختی فرد یادگیرنده اساس و پایه یادگیری است. براساس این نظریه تغییرات ناشی از یادگیری مستقیماً برساخت شناختی ذهن اثر می گذارند. (رجوع کنید به meaningful learning)
روش method
به مجموعه شیوه های و تدابیری گفته می شود که برای شناخت حقیقت و برکناری از لغزش به کار برده می شود به طور دقیق تر، روش به سه چیز اطلاق می شود؛ 1- مجموعه طرقی که انسان را به کشف مجهولات و حل مشکلات هدایت می کنند. 2- مجموعه قواعدی که هنگام بررسی و پژوهش واقعیات باید به کار روند 3- مجموعه ابزار یا فنونی که آدمی را در مسیر رسیدن از مجهولات به معلومات راهبری می نماید. با توجه به توضیحات فوق، ملاحظه می شود که روش لازمه دانش است و هیچ دانشی بدون روش میسر نیست.
سلسله مراتب نیاز need hierearchy
طبق نظریه آبراهام مزلو، همه انگیزه های انسان را می توان اجزاء یک سیستم مرتبه ای نیاز تلقی نمود هرچند سلسه مراتب با طرق گوناگون قابل رتبه بندی است درسیستم مزلو هفت طبقه عمده به شرح زیر ذکر شده است. 1- نیازهای فیزیولوژیکی (غذا، آب وغیره) 2- نیاز های ایمنی 3- نیازهای تعلق و محبّت: پیوستگی ، پذیرش و غیره 4- نیازهای احترام: پیشرفت، وجهه و اعتبار، مقام وغیره 5- نیازهای شناختی: معلومات، فهم، کنجکاوی و غیره 6- نیازهای زیبایی: نظم ، زیبایی ، هنر و غیره 7- نیاز به خود شکوفایی: واقعیت بخشی توان و استعداد (رجوع کنید به hierarchy of needs)
سعه صدر، آزاد اندیشی open mindedness
یکی از خصوصیات «روح فلسفه» می باشد یعنی اینکه فیلسوف دارای فکری باز و روشن باشد و از برخورد با آراء و عقاید مختلف ترسی نداشته باشد. نظریات جدید و مخالف را مورد توجه قرار داده و هیچ وقت دچار جمود و تحجّر فکری نشود.
آموزش و پرورش ابتدایی primary education
تحصیلات دراین دوره عمومی، اجباری و رایگان می باشد. سن ورود به این دوره 6سال تمام است. آموزش و پرورش دورۀ ابتدایی شامل پنج سال تحصیلی است که در پایان سال پنجم با امتحانات نهایی مدرک این دوره از آموزش عمومی داده می شود.
در این دوره نکات مقدماتی موضوعات مختلف علوم خیلی ابتدایی به فراگیران آموزش داده می شود. موضوعات این دوره از اموزش عبارتند از فارسی، علوم، ریاضیات، علوم اجتماعی، تاریخ، جغرافیا، تعلیمات دینی، قرآن وغیره.
آموزش ترمیمی، آموزش جبرانی remedial education
آموزش یا تدریس ترمیمی، به تدریس ویژه ای اطلاق می گردد که برای دانش آموزانی که در کارهای مربوط به مدرسه در حد مورد انتظار پیشرفت نمی کنند.
تدریس ترمیمی به طرق مختلفی اجرا می شود. کودک می تواند در یک کلاس ترمیمی تمام وقت حضور یابد، یا در یک کلاس پاره وقت حاضر شود و یا در کلاس معمولی که اغلب از طریق معلم جبرانی و معلم کلاس که با هم در یک رویکرد تدریس تیمی ترکیب شده اند به طور فزاینده ای کمک دریافت کند.
جامعه شناسی آموزش و پرورش sociology of education
شاخه ای از جامعه شناسی است که در آن به مطالعه نهادها و سازمانهای آموزشی پرداخته می شود؛ دست اندرکاران آموزش و پرورش فراورده های نظام آموزشی مورد تحلیل قرار می گیرند. روابط بین جامعه یا نهادها، سازمانها و شیوه های آموزشی مطمع نظر است. همانطور که طبقات اجتماعی از دیدگاه توان دستیابی آنان به نهادهای آموزشی مورد توجه قرار می گیرند.
در معنای وسیع کلمه، جامعه شناسی آموزش و پرورش، فرایند آموزش را از دزدگاه جامعه شناختی مطرح می سازد و بدان به عنوان ابزار انتقال فرهنگ می نگرد.
جامعه شناسی آموزش و پرورش به طور کلی، به مطالعۀ روابط میان آموزش و پرورش و جامعه از طریق کاربرد منظم دانش، مفاهیم، روشها و فنون جامعه شناسی، اطلاق می شود. در یک تعریف دیگر، جامعه شناسی آموزش و پرورش عبارت است از تحلیل علمی الگو و فراگردهای اجتماعی، که در نظام آموزش و پرورش دخالت دارند. هدف جامعه شناسی آموزش و پرورش به طور کلی آن است که پدیده آموزش و پرورش، نحوه تشکل و سازمان پذیری و کاردکردهای عمومی آن را در زندگی اجتماعی مطالعه کند.
ارزشیابی پایانی، ارزشیابی تراکمی summative evaluation
- در پایان هر دوره آموزشی، لازم است ارزشیابی جامعی از میزان آموخته های شاگردان به عمل آید، این نوع ارزشیابی را ارزشیابی پایانی یا تراکمی گویند. که ممکن است در پایان یک ترم یا یکسال تحصیلی انجام پذیرد. هدف ارزشیابی تراکمی تعیین مقدار یادگیری دانش آموزان و دانشجویان در طول یک دوره آموزشی، به منظور نمره دادن و صدور گواهینامه، یا قضاوت درباره اثر بخشی کار معلم و برنامه درسی، یا مقایسه برنامه های مختلف با یکدیگر است.
دانشسرا training college or school
منظور از دانشسرا، تربیت معلمین دورۀ ابتدائی می باشد و شامل دانشسراهای تربیت معلم (دورۀ چهارساله) و دانشسراهای تربیت معلم (دورۀ دو ساله) می باشد. شرایط ورود به دانشسرهای تربیت معلم دورۀ چهارسال عبارتند از اخذ مدرک دورۀ راهنمایی و قبول در امتحان ورودی دانشسرا است که دانش آموز پس از گذراندن چهارسال تحصیلی، موفق به اخذ مدرک دیپلم می شود و می تواند در مراکزآموزش و پرورش ابتدائی به شغل آموزگاری مشغول شود.
شرایط ورود به دانشسراهای تربیت معلم دو ساله عبارت از تحصیل به مدت دو سال در یکی از شاخه های تحصیلی آموزش و پرورش متوسط و اخذ مدرک آن و قبولی درامتحان ورودی دانشسرا است.
یونسکو (سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی ملل متحد) UNESCO (United Nation Educational Scientific and Culture Organization)
این سازمان در نوامبر 1946 با هدف کمک به صلح وامنیت با پیشبرد همکاری میان ملتها از راههای تربیتی، علمی وفرهنگی برای افزودن براحترام همگانی به عدالت، حکومت قانون، حقوق بشر و آزادیهای اساسی که در منشور ملل متحد تأکید شده است به وجود آمده است.
فعالیتهای یونسکو درزمینه های زیر می باشد:
1- تعلیم و تربیت: شامل مبارزه با بی سوادی ،تشویق آموزش و پرورش اساسی، بالا بردن آموزش و پرورش ، افزدون احترام به حقوق بشر از راه آموزش و پرورش
2-علوم طبیعی: ایجاد همکاری بیشتر میان دانشمندان
3- فعالیتهای فرهنگی: گسترش داد وستدهای فرهنگی میان دولتهای عضو و در دسترس گذاشتن آثار هنری، ادبی وفلسفی
5- داد و ستدافراد: تهیه اطلاعات در مورد امکانهای کار وتحصیل درخارج و مسافرتهای دوستانه
6- ارتباط توده ای: آگاه کردن همه از کارهای یونسکو، از رویدادهای مهم در زمینۀ آموزش و پرورش وعلم وفرهنگ و یاری به مردم برای دستیابی آسان به دانش
7- بازسازی: تهیه پول و وسایل برای مدرسه ها، کتابخانه ها و مؤسسه های علمی، سرزمینهای ویران شده در جنگ
8- کمک فنی : تهیه کارشناس در زمینه های مهم آموزش و پرروش ، آموز معلمان، آموزش فنی و آموزش و پرورش کلی ، پژوهش علمی و رایزنی علمی با دولت های عضو یونسکو در زمینه های مبارزه با بی سوادی و برنامه های مدرسه سازی.
یونیسف (صندوق بین المللی اضطراری ملل متحد برای کودکان) UNICEF (United Nations International Children s Emergency fund)
مرکز این صندوق در نیویورک می باشد. این صندوق در سال 1946 در مجمع عمومی مطرح شد و در 11 دسامبر آن سال به تصویب رسید. این صندوق در ابتدا برای کمک به کودکان جنگ زده جنگ جهانی دوم از نظر بهداشت و رفاه تشکیل و بعد از آن متوجه کمک به کودکان کشورهای کم رشد وعقب مانده که توان فراهم نبودن رفاه و آسایش برای کودکان خود را ندارند، شده است. از خدمات این صندوق می توان به تهیه شیر برای مادران و کودکان آوارۀ فلسطینی در اردن را نام برد.
دانشگاه ملل متحد united nations university
فکرتأسیس این دانشگاه درسال1969 توسط «اوتانت» دبیرکل سازمان ملل متحد بیان شد و پس از فراهم آمدن مقرّ آن درتوکیو با کمک اولیه دولت ژاپن، از سال1975برای سازمان دادن همکاری علمی و پژوهشی به منظور کمک به رفاه مشکلات مربوط به بقای انسان در زمین و توسعه و رفاه خود شروع به کار کرد.
انتقال یادگیری transfer of leaning
کمک کردن به شاگردان برای اینکه بتوانند آنچه در مدرسه یا در هر فعالیت تربیتی فرا می گیرند در برخورد با موقعیتهای جدید و مسائل تازه به معرض اجرا قرار دهند. در اینباره نظریات مختلفی از طرف مربیان ابراز شده است در اینجا به اختصار سه نظریه مختلف را بیان می کنیم.
الف) آن دسته از مربیان که پیرو روانشناسی قوا (faculty psychology) هستند یعنی ذهن افراد را متشکل از قوای مختلف مثل حافظ، تخیل ، تداعی معانی و استدلال و قضاوت می دانند، امرانتقال را جریانی خود به خودی و به اصطلاح اتوماتیک فرض می کنند.
ب) ثورندایک و پیروان او عقیده دارند که وجود عناصر مشابه در دو موقعیت سبب انتقال یادگیری از یک موقعیت به موقعیت دیگر می شود به نظر ثورندایک اگر مواد موجود در دوموقعیت وروشهای معمول در آنها مشابه باشند عمل انتقال خود به خود صورت می گیرد.
ج) انتقال یادگیری در اثر بصیرت وفهم؛ پیراون نظریه گشتالت عقیده دارند که انتقال یادگیری از مدرسه به زندگی یا از موقعیت قدیمی به موقعیت جدید وقتی صورت می گیرد که شخص یادگیرنده روابط متقابل قدیم و جدید را در کند.
تئوری ایکس x theory
تئوری x توسط داکلاس مک گرگور (Douglas Mcgregor) در زمینۀ مدیریت ارائه شده است. مفروضات این تئوری عبارت است از اینکه الف) برای اغلب مردم کار ذاتاً نامطلوب است ب) اغلب مردم جاه طلب نیستند و تمایل اندکی به پذیرش مسئولیت دارند و ترجیخ می دهند هدایت شوند ج) اغلب مردم قابلیت اندکی برای خلاقیّت در حل مشکلات سازمانی را دارد د) انگیزش فقط در سطوح فیزیولوژیکی وتأمین ایجاد می شود هـ) اغلب مردم باید تحت کنترل و غالباً اجبار قرار گیرند تا هدفهای سازمانی را تحقق بخشند.
مدیرانی که مفروضات تئوری x را می پذیرند، کوشش می کنند رفتار کارکنان خود را ساخت دهند وآن را از نزدیک کنترل و سرپرستی کنند. آنها گمان می کنند که در مدیریت رفتار افراد غیرقابل اعتماد ، غیرمسئول ورشد نیافته است، لذا کنترل مستقیم کاملاً مناسبت و ضرورت دارد.
تئوری X فرض می کند که اغلب مردم ترجیح میدهند هدایت شوند، به قبول مسئولیت علاقه ندارند و پیش از همه چیز تأمین می خواهند. این فلسفه را با این اعتقاد همراه است که پول، مزایای شغلی را و تهدید به تنبیه در مردم ایجاد انگیزش می کنند.
تئوری y y theory
تئوری y توسط داگلاس مک گرگور (Douglas Mcgregor) در زمینۀ مدیریت ارائه شده است. این تئوری فرض می کند که مردم طبیعتاً تنبل و غیرقابل اعتماد نیستند. به موجب این تئوری، انسان اصولاً میتواند در کار خود، خلاق و خود فرمان شود. به شرطی که به طور مقتضی برانگیخته شود. بنابراین وظیفه اساسی مدیریت این باید باشد که این استعداد بالقوه را در انسان آشکار و بالفعل سازد. مدیرانی که از طبیعت انسان تصوری مطابق تئوری y دارند معمولاً محیط کارکنان خود را شکل نمی دهند، کنترل نمی کنند و تحت سرپرستی مستقیم قرار نمی دهند. درعوض کوشش می کنند به کارکنان خود کمک کنند تا با مواجه با کنترل کمتری از خارج، رشد پیدا کرده بیش از پیش براعمال خود کنترل شخصی داشته باشد. در چنین محیطی ، کارکنان می توانند از لحاظ نیازهای اجتماعی، احترام و خودیابی که غالباً ضمن کار نادیده گرفته می شوند، رضایت حاصل کنند.
مفروضات تئوری y درباره طبیعت انسان عبارت است از:
الف) اگر شرایط مطلوب باشد کار مثل بازی طبیعی است ب) برای نیل به هدفهای سازمان کنترل به وسیله خویشتن غالباً ضروری است ج) قابلیت برای خلاقیّت در حل مشکلات سازمانی به طور نامحدود بین همه مردم توزیع شده است د) انگیزش در سطح اجتماعی، احترام و خود یابی و نیز سطوح فیزیولوژیکی وتأمین ایجاد می گردد هـ) مردم اگر به طور مقتضی انگیزش داشته باشند می توانند در کار خود خلاّق و خود رهبر باشند.
با سلام جهت استفاده از مطالب صلوات بر محمد و آل محمد بفرستيد و لطفاً لينك ما را در وبلاگ يا وبسايت خود قرار دهيد و به دوستان خود معرفي نماييد باتشكر - مديريت وبلاگ
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.